تکپارتی(درخواستی)P2

از رو میز بلند شدی که هردو نگاهشو بهت دادن..
حالا که هویتم لو رفت باید غیب بشم پس کلا خداحافظ..
کیفتو از رو میز برداشته و به سمت خروجی در رفتی تا خواستی ازش خروج شی که چند نفر با اسلحه وارد مکان شدن زود اسلحتو برداشته و به سمت مرد وسطی نشونه گرفتی..
تو کی هستی؟!
مرد وسطی که بهش نشونه گرفته بودی پوزخندی زد و گفت:بلاخره پیدات کردم عزرایل خفه کن!حالا فاتحتو بخو..
_هیشش...
با صدای لینو که از پشت میومد به سمتش برگشتی که به طرفت امد و دستتو گرفتو به پشت خودش هدایتت داد..
_گنده تر از دهنت حرف میزنی مواظب باش دهنت پاره نشه!
.:با تو کاری نداریم حالا گورتو گم کن!
_نه چرا دقیقا باهام کار دارین..اگه هم با من کاری نداشته باشین دارین استادمو اذیت میکنین..
استاد..؟(آروم)
برگشت سمتت و با لبخند بهت زل زد:بلاخره پیدات کردم...از همون اول که دیدمت فهمیدم تو استاد منی!
آخه...یعنی چی؟
_یعنی اینکه...*کامل برگشت سمتت*...از الان به بعد من مطیع توئم و بادیگاردت میشم!
پوزخندی زدی و ادامه دادی:میخوای گروه نابودی زمینو تشکیل بدیم؟
لبخندی زدو گفت:اره،البته اگه تو بخوای من که کاملا راضیم و هیچ مشکلی باهاش ندارم..
لبخندی زدی و گفتی:اول بیا این سه تا رو نیستو نابود کنیم..
متقابلا لبخندی تحویلت داد و برگشت به سمت جلوش:با کمال میل بانو!

. . . The end

چرت ترین تک پارتی که نوشتم این بود...
دیدگاه ها (۰)

سناریو(درخواستی)

تکپارتی(درخواستی)

تکپارتی(درخواستی)P1

تکپارتی(درخواستی)

وقتی تو فن ساین یه دختر لز میاد و.....امروز قرار بود از ساعت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط